اومدن نت یکی از امیدهای سفر بود که گوشی خراب شد و همه چیز از دست رفت.
خب برای امروز نمیدونستم چی بزارم. برای همین فایلهای صوتی نمایشنامه "داستان خرسهای پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوست دختری در فرانکفورت دارد" رو اماده کردم.
متاسفانه نمایشنامه سه شب با مادوکس رو پیدا نکردم. خیلی گشتم ولی پیدا نشد. فقط یک سایت بود که باید ازش خرید میکردم ولی متاسفانه ته ماه و جیب خالی. ماه بعد بتونم میخرم و براتون میزارم. چون شنیدن و خواندش می ارزه.
امیدوارم از شنیدن این نمایشنامه لذت ببرید
داستان خرس های پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوست دختری در فرانکفورت دارد
نمایشنامهای جالب که بیان لطیفی از نزدیک شدن عاطفی و آماده شدن همه جانبه برای یک امر مهم را دارد. جایی که مرز حقیقت و رویا در هم میآمیزد تا به لطیف ترین شکل ممکن حرفی را بیان کند.
این نمایشنامه در قالب "دورتادور دنیا نمایشنامه" توسط نشر نی همراه نمایشنامهی دیگری از نمایشنامه نویس رومانیایی ماتئی ویسنی بک نوشته شده و تا کنون به زبانهای زیادی ترجمه و در کشورهای زیادی توسط گروههای متفاوتی به اجرا در آمده است.
بیان لطیفی از ارتباط و آشنایی دو نفر با شخصیتهای متفاوت و پیچیده و بیان حالات و رفتارها و گفتارهای آنان.
مرد، ساکسیفونیست است، موزیسینی خسته از دنیا، خسته از زندگی، فرسوده، ناامید. یک روز صبح که از خواب بیدار میشود، در تختخوابش زنی زیبا را پیدا میکند. زنی را که نمیشناسد. زن اما با مرد متفاوت. زن دلیل آشنایی و همراهی با مرد را ساکسیفونش بیان میکند. شعرخوانی اش. اما مرد حتی نمیداند این زن کیست و چگونه با او آشنا شده. اما میلی عجیب برای شناخت او دارد.
مرد از زن میخواهد چند روز با او باشد. وقتش را به او بدهد و اینگونه آنها با هم میمانند، برای چندروز عجیب.
یکی از مشهورترین پردههای این نمایشنامه با این گفتوگوها آغاز میشود:
زن: بگو آ
مرد: آ
زن: مهربونتر، آ
مرد: آ
زن: آهستهتر، آ
مرد: آ
زن: من یه آی لطیف تر میخوام، آ
مرد: آ
زن: با صدای بلند اما لطیف، آ
مرد: آ
زن: بگو آ، یه جوری که انگار میخوای بهم بگی دوستم داری
مرد: آ
زن: بگو آ، یه جوری که انگار میخوای بهم بگی هرگز فراموشم نمیکنی.
مرد: آ
زن: بگو آ، یه جوری که انگار میخوای بهم بگی خوشگلم
مرد: آ
زن: بگو آ، یه جوری که انگار میخوای اعتراف کنی خیلی خری
مرد: آ
زن: بگو آ، یه جوری که انگار میخوای بگی برام میمیری
مرد: آ
زن: بگو آ، یه جوری که انگار میخوای بهم بگی بمون
مرد: آ
نمایشنامه دوم از این نمایشنامه نویس "سه شب با مادوکس" نام دارد. داستان در شهر کوچک و دور و ناآشنا و ناشناخته برای خواننده اتفاق میافتد. جایی که انگار نیست. جایی در شمال. دور افتاده. ماتم خورده و از یاد رفته. همه چیز درون یک مسافرخانه و میان آدمهای آنجا رقم میخورد. جمع دوستان و واماندگان.
میان آخرین اهالی این دیار، برونو صاحب مسافرخانه و گروبی نگهبان فانوس دریایی همدیگر را خوب میشناسند. در این مکان به دنیا آمدهاند، در این مکان همیشه ماندهاند. سزار، رانندهی تاکسی که از پاریس آمده و کلارا، روسپی اسبق یک خانه که با دخترهای دیگر» حالا در خانهی سالمندان به سر میبرند. و نژیامی، جاروکشی که اینجاست اما میتوانست هرجای دیگری هم باشد.
همهی این اشخاص در مسافرخانهی برونو دور هم جمع میشوند تا تکلیف مرد تازه از راه رسیدهای که شبیه هیچکس نیست را روشن کنند: مادوکس!
مادوکس شخصی که معلوم نیست کیست. اما با همه این افراد به یک میزان بوده و با آنها بازی کرده، حرف زده، در شهر گشته، همگی عاشق او شدهاند اما هیچ چیز از او نمیدانند تا زمانی که مادوکس میخواهد برود.
مشخصات کتاب:
نام |
داستان خرس های پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوستی در فرانکفورت دارد و سه شب با مادوکس |
نویسنده |
ماتئی ئیستی ویک |
مترجم |
تینوش نظم جو |
ناشر |
نشر نی |
سال انتشار |
1396 |
نوبت چاپ |
نشر نی |
تعداد صفحه |
160 |
قطع |
جیبی |
توضیح اضافه |
از سری مجموعه های دورتادور دنیا نمایشنامه از نشرنی شماره 35 |
لینک دانلود کتاب:
لینک یک: لینک دانلود
لینک دو: لینک دانلود
لینک دانلود پرده آ (صوتی): لینک دانلود
یکی دیگر از آثار اعجاب انگیز و تنها رمان آدگار آلن پو، کتاب سرگذشت آرتورگوردون پیم است. در این کتاب ادگار مارا با ماجراجوییها و سفرهای یک جوان همراه خود به گوشه کنار دنیا و خطرات یک سفر طولانی دریایی میبرد با قلم و ذهن بی نظیر خود، ما را شگفت زده میکند.
نام اصلی کتاب روایت آرتور گردن پیم اهل نانتوکت که در فارسی به سرگذشت آرتور گوردون پیم ترجمه شده است.
در ابتدا قرار بود این رمان در ۱۸۳۷ در دو قسمت منتشر شود. قسمت اول در مجله Southern Literary Messenger به چاپ رسید اما تا زمان اخراج پو از مجله قسمت دوم آن کامل نشده بود. رمان کامل در ژوئیه ۱۸۳۸ و بدون اسم پو به چاپ رسید. کتاب ادعا میکرد این سرگذشت واقعی پیم است.
این کتاب که تنها کتاب کامل و رمان کامل ادگار است مانند دیگر آثار او پر از شگفتی و رمز و راز، سراسر نقاط تیره و روشن، سپیدی و سیاهی، انسانهایی با افکار عجیب، تاثیرگذار، شوریده حال، ماجراجو، سرکش است که شالودهی اصلی همه داستانهای ادگار هستند.
روایت یک سفر دریایی پرمخاطره که طبق گفتههای خود ادگار داستانی واقعی است و روایت گر اصلی همان آرتور است. حال داستان واقعی یا خیالی نکتهی اصلی در مورد این اثر این است که اگر این داستان خیالی باشد ادگار چگونه این اثر را نوشته؟ کسی که سفر دریایی نرفته و ماجراجویی نکرده؟ چطور این قدر دقیق از زوایای یک سفر دریایی و یک کشتی آگاهی دارد؟
لحن نوشتن نیز یکی دیگر از اعجابات کار ادگار در این رمان است. در ابتدا به صورت اول شخص روایت میشود ولی رفته رفته لحن خود را عوض میکند و بیان دیگری به خود میگیرد. برای این کار چه دلیل و برهانی میتوان بیان کرد؟ این از توانایی عقلی ونویسندگی اعجاب آور ادگار نشئت میگیرد یا ادگار قسمتی از خاطرات یک شخص را گرفته و مابقی را خود اضافه کرده؟
پاسخ به این سئوال و سوالات بسیاری دیگر در مورد ادگار شاید برای همیشه بدون پاسخ بماند، زیرا او برای دوران خود بیش از اندازه زیاد بود و ذهن مردم حتی در اکنون برای فهمیدن او بسیار کوچک بوده و هست.
از تاثیر ادگار همین را میتوان گفت که آگاتا کریستی، آرتور کانن دویل و دیگر نویسندگان سبک جنایی، پلیسی همگی وامدار او هستند و هرکول پوآرو، شرلوک هلمز، خانم مارپل همگی همان شخصیت شوالیه دوپن در مجموعه داستانهای شوالیه دوپن هستند. داستانهای قتلهای خیابان مورگ، معمای قتل ماری روژه، نامه ربوده شده، همگی را میتوان در داستانهای دیگر نویسندگان به عینیت تمام دید.
ژول ورن، بودلر و ملویل و دیگر نویسندگان سبکهای ماجراجویی و علمی-تخیلی همگی وامدار ادگارند. با هدیهی بی نظیر رمان سرگذشت آرتور گوردون پیم، که به گواه بسیاری از منتقدان و خوانندگان داستان سفر به قطب جنوب عینا از روی سرگذشت آرتور گوردون پیم نوشته شده است.
نام کتاب |
سرگذشت آرتور گوردن پیم |
نویسنده |
ادگار آلن پو |
مترجم |
پرویز شهدی |
ناشر |
نسل آفتاب |
سال انتشار |
1395 |
نوبت چاپ |
دوم |
نوع کاغذ |
کاغذ سفید |
قطع کتاب |
رقعی |
خلاصه از زبان من:
جوانی به نام آرتور با دوست خود تصمیم میگیرد که به یک سفر دریایی و ماجراجویی دست بزند، به این منظور در یک کشتی که تحت مالکیت پدر دوستش است با کمک دوستش در قسمت انباری کشی مخفی میشود. در گیرو دار سفر، ملوانان کشتی به سرکردگی ناخدا دوم، کشتی را تصاحب و تعدادی از افراد را کشته و باقی را در دریا روی یک قایق رها میکنند. تنها کسانی که در کشتی میمانَند ملوانان وفادار به ناخدا دوم و آرتور به همراه دوستش هستند و کسی از وجود آرتور خبر ندارد. رفته رفته بین ملوانان یک درگیری و کشمکش و اختلاف نظر بوجود آمده و باعث دودستگی میشود. در این زمان دوست آرتور حضور آرتور را در کشتی به یکی از ملوانان که حال با او همدست شده گزارش کرده و با کمک هم کشتی را تصاحب میکنند
باقی داستان را خود باید بخوانید.
درباره این سایت